Web Analytics Made Easy - Statcounter

دومین اجلاسیه از پیش نشست های پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) ۹ خرداد و همزمان با ایام دهه کرامت با پیام آیت الله جوادی آملی در مشهد مقدس برگزار شد.

متن کامل پیام این مرجع تقلید بدین شرح است:


أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمه الهداه المهدیّین و فاطمه الزّهراء سیّده نساء العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دهه کرامت را گرامی میداریم. از شما بزرگواران اهل کَرم و کرامت حق شناسی می کنیم و از برگزارکنندگان این همایش کریمانه سپاسگزاریم و از ذات اقدس الهی به جهت این مائده کرامت که به وسیله قرآن و عترت، بهره امت اسلامی و جهان بشریت کرده است سپاسگزاریم!

«کرامت» یک واژه عربی است و معادل فارسی ندارد. در لغت عرب، کریم، کبیر، عظیم و مانند اینها، مرادف هم نیستند. در فارسی ما غالب اینها را با یک لغت معنا می کنیم، می گوییم بزرگ و بزرگوار. آنکه استخوان دار و ریشه دار است، عرب از آن به عنوان عظیم یاد می کند اما ما عظیم را بزرگ معنا می کنیم، همان طور که کبیر را بزرگ معنا می کنیم، در حالی که بین عظیم و کبیر فرقهاست.

ذات اقدس الهی به این اسمای حسنا مسمّاست و به این اوصاف موصوف است. ذات اقدس الهی در سوره مبارکه «علق» که اولین بخش قرآن و اولین سوره ای از قرآن است که نازل شده است فرمود: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ٭ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾؛یعنی خدای اکرم تدریس می کند، شما علم کرامت را از خدا یاد بگیرید. وقتی می گویند در فلان مدرس فقیه تدریس می کند یا طبیب تدریس می کند یا مهندس تدریس می کند یا ادیب درس می گوید؛ یعنی درس فقه، درس طب، درس هندسه و درس ادبیات می دهد. اگر خدا در قرآن فرمود اکرم تدریس می کند یعنی درس کرامت می دهد. کرامت غیر از علم است، کرامت غیر از عدل است؛ جمع علم و عدل به اضافه صفات برجسته دیگر، زمینه شکوفایی کرامت را به بار می آورد. قرآن کریم فرشته ها را به کرامت وصف کرد: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَهٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَهٍ﴾و اولین درس خدا و آخرین درس خدا و بین اول و آخر درس خدا کرامت است: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ﴾. این تعلیق حکم به وصف مشعر به علیت است؛ یعنی او درس کرامت می دهد.

قرآن، کریم است و خوی فرشتگی به انسان می دهد. ملکوت، کریم است، گرچه مُلک ممکن است کبیر باشد. خداوند ما را به ملکوت دعوت کرده است؛ فرمود خلیل خود را از ملکوت آگاه کردم و آگاه می کنم: ﴿وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏﴾ او اهل رؤیت است چون من ارائه کرده ام و شما اهل نظر هستید چون من تنظیر می کنم و شما را دعوت به نظر می کنم؛ نظریه بدهید، نظریه پردازی کنید تا به کرامت برسید.

درباره خلیل حق فرمود: ﴿وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏﴾؛ این ﴿نُری‏﴾ فعل مضارع است و مفید تدریج فعل و آینده است؛ فرمود تدریجاً ملکوت را به خلیل خود نشان می دهیم، بعد به ما فرمود: ﴿أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏‏﴾؛ شما چرا درباره ملکوت عالم نظریه نمی دهید، نظریه پردازی نمی کنید. این نظر باید به آن رؤیت ختم بشود. در تعبیرات فارسی ما، این نگاه به آن دیدن ختم می شود. هر نگاهی به دیدن نمی رسد هر نظری به رؤیت نمی رسد؛ اما بکوشید در مکتب خدای اکرم شرکت کنید، کریمانه حوزه را اداره کنید، کریمانه دانشگاه را اداره کنید، کریمانه نظام را اداره کنید، کریمانه مسئولیت نظام را بپذیرید. معنای کرامت در اولین درس ذات الهی روشن شد و کرامت را عقل درک می کند.

از ابن السکیت نقل شده است که از وجود مبارک امام رضا(علیه افضل صلوات المصلین) سؤال کرد: «فما الحجه علی الخلق الیوم»؛ در این روزگار، حجت خدا بر مردم چیست، «فقال علیه السلام العقل»[۵]؛ عقل بهترین حجت است. عقل آن است که هم وهم را در درون عقال کند و هم خیال را در درون عقال کند، اگر عقل نظری است و هم شهوت را عقال کند و هم غضب را عقال کند، اگر عقل عملی است. هر دو نیرو را خدا به انسان داد، یک؛ هر دو در تدبیر نفس انسانی اند، دو؛ نفس اگر عاقل و بالغ و کامل باشد این دو دبیر را هدایت می کند و راهنمایی می کند، سه. دبیر اندیشه، عقل نظری است که با استدلال، فکر می کند و وهم و خیال را کنترل می کند و مدیر انگیزه، عقل عملی است که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»

ابن السکّیت وقتی به امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) عرض می کند حجت خدا بر مردم این عصر چیست؟ فرمود «العقل». وقتی در بخش پایانی سوره «نساء» نظر می کنید می بینید از منظر قرآن، عقل چقدر حرمت دارد! البته عقل؛ نه اینکه کسی مجاز باشد وهم خود را عقل بداند، نه کسی مختار باشد خیال خود را عقل بداند! خیالزده ها در فرهنگ قرآن کریم، «مختال» خوانده می شوند؛ گرچه باب تفعّل در قرآن نیامده اما افتعالش آمده است که خدا ﴿لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ﴾.خیالزدگان، عاقل نیستند، وهم زدگان، عاقل نیستند؛ وهم و خیال، رهزناند. دبیر اندیشه، عقل نظری است که جز استدلال، چیزی را به رسمیت نمی شناسد و مدیر انگیزه، عقل عملی است که چیزی جز عدل و صلح و کرامت را به رسمیت نمی شناسد. آنکه عقل نظر است، وهم و خیال را عقال می کند و اینکه عقل عمل است، شهوت و غضب را عقال می کند.

در بخش پایانی سوره مبارکه «نساء» می بینید ذات اقدس الهی بعد از اینکه نام عده ای از انبیا(علیهم السلام) را می برد بعد می فرماید ما انبیا فرستادیم ﴿لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾؛[۸] این ﴿بَعد﴾ ظرف است، یک؛ ظرف مفهوم ندارد، دو؛ اگر در مقام تحدید باشد مفهوم دارد، سه؛ خدا می فرماید من انبیا را فرستادم تا عقل در برابر من احتجاج نکند و نگوید ما که از اسرار عالم بی خبر بودیم، زشت و زیبا را نمی دانستیم، حلال و حرام را نمی دانستیم، در قیامت هم به من اعتراض نکند که ما نمی دانستیم که بعد از مرگ چنین صحنه ای هست، تو که از همه اینها باخبر بودی و خبیر مطلق بودی چرا راهنما نفرستادی.

در بخش پایانی سوره «نساء» می فرماید من پیامبران را فرستادم تا عقل در برابر خدا احتجاج نکند: ﴿لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾؛ این عقل است! مگر این عقل در هر حوزه ای یا در هر دانشگاهی پیدا می شود؟!

فرمود من درس کرامت می دهم و کوشش من این است که شما را فرشته کنم. تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک/ برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس

ما بر روی کره زمین فرشی گرانبهاتر از ابریشم نداریم؛ این همان برگ توت است که به مدرسه رفته است و کِرم ابریشم از آن ابریشم درست کرد. چرا حوزه نبالد و به دنبال عقل و نقل نرود؟! چرا دانشگاه نبالد و به دنبال عقل و نقل نرود؟!

دهه کرامت دهه علم امام رضا است؛ استدلالهای رضوی، احتجاجهای رضوی، براهین رضوی! وقتی حضرت برهان اقامه می کند می فرماید: «أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ الْیَهُودَ»؛[۱۰] مبادا گرفتار افکار اسرائیلی و امثال اسرائیلی بشوی؛ به یکی از اهل بحثش فرمود: «أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ الْیَهُودَ»؛ گویا تفکرات اسرائیلی در تو پیدا شده است. این تمثیل است و نه تعیین؛ یعنی مبادا تفکر غربی مبادا تفکر مادی مبادا تفکرات دیگر به حرم امن قلب تو راه پیدا کند!

امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) بعد از اقامه براهین بر توحید فرمود: «وَ ابنِ علیه ما عَلِمتَ صواباً»؛ این مبنا باشد اصل باشد، سپس مجتهدانه آنچه با این اصل هماهنگ است را از این اصل استخراج کن، یک؛ در دامنه این اصل قرار بده، دو؛ تا علم تو شکوفا بشود، سه؛ این می شود: «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» آنچه مرحوم ابن بابویه در کتاب شریف توحید از امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) نقل کرد، درس حوزوی شاگردانی است که عمیق فکر می کنند که چه اصل باشد چه فرع باشد، راه اجتهاد چگونه است، چگونه فرع را در دامن اصل بپرورانند، چگونه اصل را سایه افکن قرار بدهند تا بشوند باسواد. در بخشهای دیگر هم فرمود ما اصولی را گفتیم: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ التَّفْرِیع»

در جریان امامت، طبق نقل مرحوم کلینی و مرحوم صدوق، امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَد». این است که بزرگان اهل حکمت مثل فارابی گفتند که معموره ارض یک امام می خواهد اینکه درباره فارابی این قدر با جلال و شکوه سخن گفته می شود، اینها غالباً یا دائماً از وجود مبارک اهل بیت استفاده کردند.

امام می فرماید دنیا را یک امام اداره می کند که انسان کامل است. جامعه بشری اگر نتواند بر اساس اصول انسانی زندگی بکند یا جنگ جهانی اول و دوم است یا جنگهای نیابتی سوره و یمن و ایران و امثال ذلک است. وقتی این معموره ارض به خوبی اداره می شود که امامی مانند امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) حکومت کند. فرمود «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَد»؛ همتا ندارد. این مَثل اعلی، خلیفه خدایی است که یگانه است: ﴿لا شَریک لَهُ‏﴾ حتی اگر دو امام معصوم هم در یک زمان باشند، یکی باید آرام باشد و دیگری رهبری کند، چه اینکه حسن و حسین(صوات الله علیهما) این طور بودند.

به هر تقدیر کرامت یعنی فرشته خوی شدن که سخن از اختلاس و نجومی نباشد، سخن از ستم و تجاوز و تعدی نباشد، سخن از جاهلیت اولی و ثانیه نباشد، سخن از ترک ادب نباشد؛ این معنای کرامت است. این بحثها و پیش نشستها _انشاءالله_ مقدمه ای است برای کنگره عظیم و بزرگی که برای وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) برگزار خواهد شد.

از همه شما حق شناسی می کنیم، از دبیر محترم، از دست اندرکاران محترم و از هر دانشور و دانشمندی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت، بر وزن علمی این نشست افزوده و می افزاید، سپاسگزاریم و اجر همه بزرگواران را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنیم! از خداوند سبحان مسئلت می کنیم ارواح شهدا را با شهدای کربلا محشور کند و پایان امور همه ما را به خیر و سعادت ختم بفرماید!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علکم و رحمه الله و برکاته»



بیشتر بخوانید:

جوادی آملی در دیدار قالیباف: مسئولیت به آدم‌های «خوب بی‌عرضه» واگذار نشود / درست رفتار نکنیم، خداوند ما را می‌برد و با قوم دیگری، دینش را حفظ می‌کند آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار قالیباف: شرایط اقتصادی، نه‌تنها رو به بهبود نیست، بلکه تورم افزایش شدید داشته / مردم، به‌شدت گلایه‌مند و نگران هستند

آیت‌الله نوری همدانی در دیدار قالیباف: بیکاری، گرانی، کم‌ارزشی پول ملی باعث ناراحتی مردم شده / مشکلات را به مسئولان انتقال می‌دهیم، منعکس نمی‌شود

۲۱۲۲۰

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1771935

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: آیت الله عبدالله جوادی آملی روحانیت روحانیون طلاب ذات اقدس الهی آیت الله عقل نظر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۳۴۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفت‌ وگوی اختصاصی با رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ۲۹ فروردین روز ارتش گفت: جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود.

به گزارش مشرق، شاید کسی تصور نمی‌کرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعد از سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جبهه‌های مقاومت هم ایفای نقش می‌کند.

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفت‌ وگویی با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سال‌های بعد از انقلاب و تفاوت‌های بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.

* چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرمانده‌اش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آن‌چنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟

- به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آن‌که سربازی را انتخاب می‌کند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب می‌کند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کم‌وبیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه‌ و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبی‌شان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریان‌های انقلابی بود.

مثلاً بعضی از همین بچه‌های نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت می‌کردند، یا مثلاً برخی از ارتشی‌ها با حضرت امام رحمه‌الله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آن‌جا خدمت حضرت امام می‌رود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه‌ این جوانان ارتشی مثل همه‌ ملت شعله‌ور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکایی‌ها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گم‌گشته‌ای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی می‌شود و گم‌گشته خود را پیدا می‌کنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.

اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آن‌ها را در دانشگاه‌هایمان تدریس می‌کنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است:‌ «این انضباط یک روح وفاداری‌ای در این‌ها ایجاد می‌کند که آن کارهای بزرگ را انجام می‌دهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامه‌های پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.

یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار می‌کردند و شعارش را می‌دادند. ارتشی‌ها هم می‌دیدند مرتب روی ایران کار می‌کنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه می‌فروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان می‌داد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع می‌کنند.

تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبان‌هایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبان‌ها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. این‌ها بخاطر ایران است.

حالا من دقیقاً و عیناً جمله‌ را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمه‌الله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که می‌خواهید برای همان بجنگید. بعضی‌هایشان آن‌چنان هم با آموزه‌های دینی آشنا نبودند، ولی می‌دیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سال‌ها بود از دست داده بودند را در سایه‌ی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.

* راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. این‌که بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند؟

- بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمه‌الله به یک کسی حکم می‌دادند، می‌شد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت می‌کردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت می‌کردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقت‌ها مثلاً به ما هم می‌گویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته می‌گفتند حکم قانونی. دومی‌اش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.


* بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟

- عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آن‌جایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استان‌ها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه‌ حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفی‌اصفهانی، ‌شهیدمدنی، با آن‌ها هم ارتباط داشتند به تناسب این‌که، آن‌ها را واسطه‌های حضرت امام می‌دانستند. اما در بین شخصیت‌های نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی!؟ فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلح‌اش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع می‌شدیم و صحبت می‌کردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیس‌جمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشی‌ها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان می‌دانستند. خب آدم می‌فهمد دیگر! مثلاً می‌فهمد این امام جمعه هوای ارتشی‌ها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف می‌کند. این‌ها نکاتی است که به این راحتی کسی درک‌شان نمی‌کند که یک ارتش را با چه چیزهایی می‌شود نگه داشت.

* این ارتباط به‌قدری تنگاتنگ بوده که در قضیه‌ کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب می‌آیند و اطلاع می‌دهند.

- الان هم قوی‌ترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت می‌کند.

حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامه‌ریزی کردند از طرف همان دستگاه‌های جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آن‌ها می‌خواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذی‌شان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه‌ خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله‌ ارتشی‌ها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده‌ این قضیه یعنی نظامیان و ارتشی‌های متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه‌ خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰

این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفت‌های ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا می‌فرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشی‌ها این کارها را کردند.

* از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر می‌شود.

- هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیده‌اید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا این‌گونه است. خیلی از ارتش‌های دنیا در متن بحران قرار نگرفته‌اند و یا لااقل شرایط دشواری نداشته‌اند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبهه‌ها بود. از هفته‌ی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بوده‌ام و پادگان‌ها و خطوط و قرارگاه‌هایتان را دیده‌ام. انسان‌های وارسته‌ای وجود داشتند که ۸ سال خانه‌ آن‌ها سنگر و ویلای‌شان چادر بیابان بود. خلبان‌های شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهه‌های زمینی، بخش‌های پشتیبانی مثل دستگاه‌های صنایع و آموزشگاه‌ها و امثال آن‌ها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت می‌گویم و بخاطر ملاحظه‌ حال و دل کسی، آن را مطرح نمی‌کنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸

این مطالب هر کدام می‌توانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمی‌دانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاوره‌هایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمه‌الله مطرح و مواضعی که اتخاذ می‌کردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.

ما ارتشی‌ها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیده‌ها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی می‌آید یک حرفی می‌زند، ایشان بلند می‌شود از ارتش دفاع می‌کند اما این‌که ابتدابه‌ساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم.

* یکی از بحث‌های مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آن‌ها، امورات نظامی ارتش به‌خصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر می‌شد؟

- آن‌ها اجازه نمی‌دانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزه‌ها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه‌ را بسته‌بندی می‌کردند پس می‌دادند، قطعه‌ بسته‌بندی شده را می‌آوردند نصب می‌کردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته‌ کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده‌ ما خارج است و آمریکایی‌ها دارند کار انجام می‌دهند. حالا این‌که آیا آن‌ها دارند انجام می‌دهند یا خیر؛ باز هم دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی می‌گفتند این‌ها دارند نوکری ما را می‌کنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم می‌گفتند این‌ها خودشان فروخته‌اند و خودشان بالای سر ما هستند و همه‌ مقدّرات را این‌ها تصمیم می‌گیرند. منطق‌شان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیده‌ایم و درس این‌ها را نخوانده‌ایم.

یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان می‌توانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجی‌ها داریم! چه فرقی بین ما و این‌هاست. ما هم دو تا را خراب می‌کنیم، یکی‌اش را درست می‌کنیم و بالاخره یاد می‌گیریم دیگر.

بعد از انقلاب هم مجموعه این‌ها بود، تا آن‌که نامه‌ معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب می‌رسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمین‌گیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمه‌الله می‌برند. آن تدبیری که از حضرت امام می‌گیرند، آن را منتقل می‌کنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه می‌اندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.

خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم به‌نام قفل آتش. یک چیز پیچیده‌ای بود آن موقع و همه‌اش می‌گفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمی‌دانیم چه کار کنیم؛ مدام می‌رفتیم از آن توپ باز می‌کردیم می‌آوردیم می‌بستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابه‌جا می‌کردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، می‌توانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتش‌ها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیک‌روش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزب‌اللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آن‌ها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را می‌توانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلان‌جا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.

در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاه‌ها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره می‌کردند و همه‌شان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.


الان مثلاً ده‌ها هزار قطعه در ارتش است که همه‌ را دارند می‌سازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزه‌ها می‌کرد برکنارش می‌کردند، می‌رفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمی‌کرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنمایی‌های رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده می‌سازیم، بالاخره رسیدیم به نقطه‌ای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریت‌ها سرپا نگه داشت.

* ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟

- چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله‌ ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷

مهترین نقطه‌ عطف بیانیه‌ گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیه‌الله‌الاعظم روحی‌فداه است. باید دید در همین راستا وظیفه‌ ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمی‌توانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمه‌الله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همه‌اش نتیجه‌ رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.

یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزه‌ای را پرت می‌کنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک می‌شوید دوباره پرتش می‌کنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جمله‌ای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستان‌مان می‌گویم این‌که حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.

دیگر خبرها

  • مفاهیم و فرهنگ کرامت انسانی به مخاطب منتقل شود
  • پیام تسلیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت در پی درگذشت دکتر پرویز داوودی
  • حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع)، مصادیق بارز کرامت
  • جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
  • احداث مجتمع فرهنگی، رفاهی در محور راور_دیهوک
  • آستانه امام مهربانی‌ها و مجال خدمتی به گستره ایران
  • تکمیل مرحله اول ساخت اسکلت چوبی ضریح حرم بانوی کرامت
  • یاد خدا، مطمئن‌ترین راه برای رسیدن به آرامش است
  • آیت‌الله جوادی آملی:‌ عملیات علیه اسرائیل طلیعه فتح است
  • نتانیاهو فدای اسرائیل یا اسرائیل فدای نتانیاهو!؟ / پیام خاص آیت الله جوادی آملی به ارتش و سپاه